احرار: همسر شهيد سردار فرزاد بهمن نيا گفت: همسرم با ايمان به مکتب سردار سليماني، راه شهادت را برگزيد.
در سکوتي سنگين و پر از دلتنگي، زني ايستاده است که چشمهايش گواه سالها عشق، ايمان و انتظار است، راضيه فزوني، همسر شهيد سردار فرزاد بهمننيا از مردي سخن ميگويد که زندگياش با شجاعت و خدمت بيدريغ به مردم گره خورده بود و دلش سالها براي رفتن آماده بود، مردي که شهادت، وعده ديرينهاش بود و حالا آرامش يافته است.

شهيد فرزاد بهمننيا علاقهاي عميق و بيپايان به سردار دلها، حاج قاسم سليماني داشت، مردي که براي او نه تنها فرمانده و الگو، بلکه تجسم مکتبي بود که زندگي و باورهايش را شکل داد، عشق و ارادت شهيد به سردار سليماني، مسير زندگياش را روشن کرد و قلبش را براي راهي که نهايتش شهادت بود آماده ساخت.
پرواز شهيد فرزاد، نه پايان، بلکه پيوستن او به همان مکتبي بود که سردار سليماني بنيان گذاشته بود، مکتبي که ريشه در ايمان، شجاعت و خدمت بيوقفه به مردم دارد. او با پيوستن به اين مکتب، راه سردار دلها را ادامه داد و نامش، همچون نام سردار سليماني، در دلها جاودانه شد.
در اين مصاحبه، راضيه فزوني روايت ميکند از عشق، از دلتنگي، از افتخار و از اميدي که حتي بعد از رفتن همسرش، همچنان در دل او و در دل همه کساني که او را شناختند، مي تپد.
شهادت وعده ديرينه همسرم بود
همسر شهيد سردار فرزاد بهمننيا مي گويد: همسرم سالها دلش را براي رفتن آماده کرده بود، مردي که شهادت، وعده ديرينهاش بود.
راضيه فزوني بيان ميکند: همسر شهيد من به خواسته و آرزوي چندينسالهاش رسيد، رفت و خانه، بعد از او، نفس کم آورد، درست است که از پيش ما رفت، اما من خوشحالم از اينکه همسرم به آرزويش رسيد، خوشحالتر از اينکه باور دارم شهيد من، آنسوي اين داغ، آرام است و لبخند ميزند.
او با صدايي که بغض در آن خانه کرده، ادامه ميدهد: سردار سليماني سخني داشت که هميشه در جانم زنده است، اين شهيد والا مقام ميگفت هر که شهيد ميشود، زنده است و من امروز اين جمله را نه با گوش، که با دل ميفهمم و زندگي، گاهي بعد از رفتن آغاز ميشود.
همسر شهيد سردار فرزاد بهمننيا از روزي ميگويد که آسمان تبريز داغدار شد و شهيد فرزاد بهمننيا در يکي از پادگانهاي نظامي تبريز، در سيويکم خردادماه، با حمله پهپاد رژيم صهيونيستي به شهادت رسيد، همانجا که زمين، پيکر غيرتش را در آغوش گرفت و آسمان شاهد پروازش شد.
ارادت بي پايان همسرم به سردار سليماني زبانزد عام و خاص بود
فزوني از دلبستگيهاي همسرش و چراغهايي که راهش را روشن ميکردند ميگويد: همسرم به شهداي قبل از خود، به شهيد باکري، شهيد تجلايي و بهويژه شهيد تازه، سردار حاج قاسم سليماني، ارادت خاصي داشت و نام اين شهدا برايش ذکر بود، ذکري که هر روز با آن نفس ميکشيد.
او از مردي ميگويد که دلها را فتح کرد و علت اينکه سردار سليماني «سردار دلها» شد، اين بود که کارهايش از ته دل بود و نمايش و شعار نبود، کاري که از دل برميخيزد، به دل مينشيند و مردم ما خوب ميدانند کدام صدا، صداي حقيقت است.
سردار سليماني پدر فرزندان شهدا بود
همسر شهيد سردار فرزاد بهمننيا ادامه ميدهد: سردار حاج قاسم سليماني آنقدر سايهاش امن بود که خانوادههاي شهدا کمتر جاي خالي عزيزشان را حس ميکردند.
فزوني با بغضي عميق ميگويد: وقتي بلا بر سرزمينمان ميباريد، وقتي سيل خوزستان ميآمد، سردار سليماني با همان لباس مقدس سپاهي، با همان درجههاي بلند، دل به آب ميزد، او هرگز نميگفت لباسم خيس ميشود، نميگفت کفشم گلآلود ميشود، آمده بود تا مردم تنها نمانند.
مکتب حاج قاسم سليماني ريشه در ايمان دارد
او ميافزايد: به همين خاطر راه سردار حاج قاسم سليماني، راهي معمولي نماند و به مکتب تبديل شد، مکتبي که ريشه در ايمان، قرآن در باور به خداوند دارد.
فزوني ميگويد: آرمانهاي ما از کتاب مقدس قرآن جان گرفته است و تمام گفتهها و راه سردار سليماني راهي است که در قرآن به آن اشاره شده است.
گفتگو از زهرا ناصران