احرار: تراکتور تبريز فصل جديد ليگ برتر را با شروعي نه چندان مقتدر آغاز کرده و دو بازي ابتدايي تيم، يک تساوي و يک شکست، هنوز بدون گل زده ثبت شده است. با وجود اين وضعيت، بازي بعدي فرصتي است تا تيم ضعفهاي تاکتيکي خود را اصلاح کند، هماهنگي خطوط مختلف را افزايش دهد و نشان دهد که مسير موفقيت هنوز برايش باز است..
سهيلا عباسپور___.....فصل جديد ليگ برتر آغاز شده و تراکتور تبريز، باشگاه پرهوادار ايران با شروعي نه چندان مقتدر مواجه شده است. هنوز بازيها در مراحل ابتدايي هستند و نميتوان درباره عملکرد تيم قضاوت نهايي کرد، اما نشانههايي که از دو بازي ابتدايي به دست آمده، نبايد ساده گرفته شوند. واقعيت اين است که تراکتور در اين دو بازي يک تساوي و يک شکست ثبت کرده و هنوز گلي نزده است. اين وضعيت، هرچند بحرانآفرين نيست، اما به وضوح نقاط ضعف تاکتيکي و هماهنگي تيم را نشان ميدهد.
خط حمله تيم هنوز انسجام لازم را ندارد. مهاجمان و هافبکها هنوز به درک کافي از نقش يکديگر در خلق موقعيتهاي گلزني نرسيدهاند و همين باعث ميشود که موقعيتهاي قابل توجهي که به دست ميآيد، بدون بهرهبرداري بماند. در چنين شرايطي، تيم هرچقدر هم که در دفاع مستحکم باشد، اگر نتواند از موقعيتهاي خود استفاده کند، به تدريج تحت فشار رواني قرار ميگيرد. خط دفاع نسبتاً پايدار است، اما غياب دروازهبان اصلي، بيرانوند، فشار زيادي بر مدافعان وارد کرده و ريسک اشتباه در لحظات حساس را بالا برده است. تجربه نشان داده که نبود آرامش در خط دفاع، حتي اگر عملکرد تاکتيکي درست باشد، ميتواند در بازيهاي آينده مشکلات جدي ايجاد کند.
به نظر مي رسد مشکل اصلي تراکتور هنوز انسجام تاکتيکي است. خطوط دفاع، ميانه ميدان و حمله هماهنگي کاملي ندارند و اين موضوع در برابر حريفان قويتر ميتواند سرنوشت بازي را تغيير دهد. علاوه بر اين، تيم در تبديل موقعيتها به گل ناکام است؛ اين ناتواني حتي مقابل حريفان متوسط نيز مشهود است و اگر به آن رسيدگي نشود، تبديل به يک بحران خواهد شد. روحيه بازيکنان نيز نکتهاي است که نبايد ناديده گرفت. نتايج ابتدايي، هرچند محدود، ميتواند اثر رواني داشته باشد و بازيکنان را از اعتماد به نفس اوليه خود دور کند. بنابراين، مديريت رواني و انگيزشي تيم اهميت ويژهاي پيدا ميکند و بايد در کنار مسائل فني، به آن توجه شود.
کادر فني تراکتور در اين شرايط چند وظيفه مهم دارد. نخست، تقويت هماهنگي بين خط حمله و هافبکها از طريق تمرينات تخصصي و ايجاد تغييرات ترکيبي در ترکيب تيم. دوم، آماده کردن يا جذب يک دروازهبان جايگزين تا خلأ ناشي از غياب بيرانوند کاهش يابد و فشار رواني روي مدافعان کمتر شود. سوم، تمرينات تاکتيکي بايد به گونهاي طراحي شوند که تيم بتواند سيستم خود را بسته به شرايط و حريف تغيير دهد و در ميدان انعطاف لازم را داشته باشد. و نهايتاً، مديريت رواني و انگيزشي بازيکنان براي حفظ تمرکز، اعتماد به نفس و روحيه جنگندگي حتي در صورت نتايج ضعيف ابتدايي، امري حياتي است.
با وجود شروع نه چندان مقتدرانه، هنوز زود است که تراکتور را قضاوت کنيم. اما شواهد اوليه نشان ميدهد که اگر اين نقاط ضعف جدي گرفته نشوند، ميتوانند در ادامه فصل بزرگتر شوند و حتي اهداف تيم را تحت تأثير قرار دهند. آنچه اکنون مهم است، دقت و اصلاح مشکلات از همان ابتداست. اگر اين کار به درستي انجام شود، تراکتور ميتواند مسير خود را براي رسيدن به جايگاه مطلوب در جدول هموار کند و فصل را با موفقيت ادامه دهد.
در واقع، ما با تيمي مواجه هستيم که پتانسيل بالايي دارد اما هنوز نيازمند زمان، تمرکز و مديريت هوشمندانه است. فصل طولاني است و فرصت براي اصلاح اشتباهات و تقويت نقاط ضعف وجود دارد. نکتهاي که نبايد فراموش شود، اهميت آغاز فصل در تعيين روحيه و مسير تيم در ادامه است؛ شروعي آرام و هوشمندانه ميتواند تفاوت بين تيمي که به جايگاه واقعي خود ميرسد و تيمي که در ميانه جدول گرفتار ميشود، ايجاد کند. تراکتور اگر بتواند انسجام تاکتيکي، انعطاف در سيستم، قدرت گلزني و روحيه بازيکنان را همزمان مديريت کند، بدون شک يکي از تيمهاي موفق اين فصل خواهد بود.
انعطاف تاکتيکي نيز يکي ديگر از نقاطي است که تيم بايد روي آن کار کند. استفاده از يک سيستم ثابت، در برابر سبکهاي متفاوت حريف، ريسک بالايي دارد و تيم را در شرايط غيرقابل پيشبيني آسيبپذير ميکند. تجربه نشان داده که تيمهايي که در ابتداي فصل انعطاف تاکتيکي دارند، در ادامه فصل بهتر ميتوانند نتايج مطلوب کسب کنند.