احرار: مصاف تيم تراکتور آذربايجان پنجمين تيم پرهوادار جهان با استقلال تهران دومين تيم پرهوادار ايران يک تراژدي تلخ براي فوتبال دوستان آذربايجان و 80هزار تماشاگري که به عشق تراکتور به ورزشگاه رفته بودند بود. هر چند هر رقابت ورزشي شامل برد و باخت است و رشته فوتبال هم از اين امر مستثني نيست
منتها باخت تراکتور آذربايجان به دليل بودجه کم و يا نبود بازيکنان باکيفيت نبود چرا که اين تيم در اين فصل گران ترين بازيکنان ليگ برتر را به خدمت گرفته است!
در ادامه ميخواهم دلايل فني باخت اين تيم را تشريح نمايم:
اشتباهات داوري جزئي از فوتبال!
اشتباهات داور مسابقه براي تراکتور گران تمام شد علي الخصوص عدم اخراج شيخ دياباته مهاجم خارجي استقلال که در اين بازي هتريک کرد و استقلال بردش مقابل تراکتور را مديون اوست!
اين بازيکن در دقيقه (?) بازي با خطاي شديدي روي صورت مظاهري در مستحق دريافت کارت قرمز از داور بود که متاسفانه داور مسابقه به راحتي از کنار اين قضيه عبور کرد!
البته چندين صحنه مشکوک ديگر نيز بودند که داور يا خطا نميگرفت و يا به بازيکناني که مستحق دريافت کارت زرد بودند حتي تذکر هم نمي داد!
مشکل روانشناختي تيم تراکتور!
آمادگي رواني تيم به اندازه بلکه هم بيشتر از آمادگي جسماني و تاکتيکي و فني تيم است که متاسفانه اين مورد در ورزش ايران مورد اجحاف قرار گرفته و يا تا زماني که تيمي به مشکلي برنخورد از روانشناس ورزشي استفاده نمي شود در صورت استفاده هم از روانشناس باليني يا خانواده که هيچ تخصصي ندارند استفاده مي شود.
در صورتي که يک روانشناس ورزشي هميشه بايد در کنار تيم باشد تا همانند پزشکان تيم که بازيکنان را از لحاظ سلامتي جسمي يا آسيب ديدگي مراقبت و مربيان را آگاه ميکنند روانشناس نيز بازيکنان را از لحاظ روحي و رواني غربالگري کرده و آماده ترين بازيکنان را از لحاظ روحي و رواني به کادر فني قبل هر بازي اعلام نمايد.
متاسفانه در بازي تراکتور چندين مشکل روانشناسي وجود داشت که مي بايست قبل بازي بررسي و سپس نسبت به رفع آن تلاش ميشد.
اولين عامل و مشکل رواني تراکتور، غرور و خود را از قبل برنده دانستن تک تک بازيکنان و کادر فني بود که اين حس در اثر موفقيت هاي کم نظير در هفته هاي گذشته، پرشدن استاديوم از هواداران بيشمار، امتياز ميزباني و عدم باخت هشت ساله تراکتور در ورزشگاه يادگار امام تبريز به وجود آمده بود.
دومين عامل نيز اين بود که برخي بازيکنان تراکتور دچار منيت شده بود که هر کدام ميخواستند خودشان گل بزنند يا با توپ به فواصل طولاني حرکت کنند و يا تک روي کنند بدون اينکه پاسي بدهند!
سومين عامل که خود باعث گل خوردن تراکتور ميشد نداشتن تمرکز کافي در بازيکنان بود!
چنانچه مشاهده کردين اکثر بازيکنان تراکتور خصوصا خط دفاعي دچار يک نوع سردرگمي و دستپاچگي بودند و عدم هماهنگي بازيکنان دفاعي نيز از اين مورد نشات مي گرفت!
نرسيدن تراکتور به يک ترکيب ثابت بعد از 9هفته!
شايد اين سوال خيلي از هواداران تراکتور نيز باشد که چطور ممکن است مربي بزرگي چون دنيزلي هنوز به ترکيب ثابت خود نرسيده و در هر بازي تغييراتي را در ترکيب اين تيم منظور ميکند!
پاسخ به اين مقوله ميتواند بسياري از ابهامات هواداران را برطرف نمايد.
جوانگرايي و حمايت از بازيکنان بومي نقطه قوت دنيزلي
خارج از عملکرد اکبر ايماني يا محمدرضا آزادي که هر دو بازيکن ترک زبان اين تيم هستند، بايد به نظر اين مربي ترکيه اي احترام گذاشت اعتماد اين مربي کارکشته به آزادي ملي پوش و جوان باعث به ثمر رساندن تک گل تراکتور مقابل صنعت نفت و همين بازي استقلال شد و البته يک موقعيت گلزني اش نيز با بدشانسي به تيرک دروازه حريف اصابت نمود.
اکبر ايماني هم هر چند روز پرفروغي نداشت و اشتباهاتي در اين بازي داشت ولي تقصير خودش نبود چرا که او نبايد از ابتدا در ترکيب به جاي شجاعي به ميدان مي رفت!
تاکتيک اشتباه و تاکيد بر آن!
متاسفانه در اين بازي تاکيکتي اشتباه به بازيکنان ديکته شد و حتي در نيمه دوم نيز اين تاکتيک تغيير نيافت!
فاصله خطوط دفاعي و خط هافبک يکي از اين اشتباهات مهلک بود که در گل چهارم نيز اين اشتباه قابل مشاهده بود.
با اينکه دفاع چهار نفره بود ولي در زمان هايي از بازي دفاع سه نفره يا دو نفره ميشد که همين باعث تزلزل در خط دفاعي و دريافت گل ميشد.
ترکيب و چينش عجيب!
ترکيبي که دنيزلي داد در نگاه اول عجيب به نظر مي رسيد ولي نحوه چينش بازيکنان از آن عجيب تر بود.
چرا که اسدي به جاي پست هافبک دفاعي (که اتفاقا در اين پست کمترين پاس اشتباه را داده بود) در يک پست غيرتخصصي قرار گرفت و همين باعث ناهماهنگي اش با سليمي شد و منجر به دريافت گل هايي شد و جاي سوال اينجاست چرا سليمي در پست تخصصي خود جاي نگرفت تا در دفاع نيز خانزاده باتجربه در پست تخصصي خود به جاي نيمکت قرار گيرد.
ديگر اشتباه دنيزلي، قرارگيري ايماني به جاي شجاعي بود و اين زماني بيشتر احساس شد که رهبري در ميانه ميدان مشاهده نشد و ميانه ميدان را تقديم استقلال کرديم.
شجاعي با پاس هاي بلند و عمقي و شروع حرکت به سمت دروازه حريف هميشه شروع کننده حمله هاي زهردار بود که متاسفانه به دليل نبودش در ترکيب تراکتور دست و پا بسته عمل ميکرد.
متاسفانه بازيکنان بزرگ و با تجربه تيم چون دژاگه، شجاعي، خانزاده، فورچورنه و انصاري که ميتوانستند کمک کنند در نيمکت بودند.
از طرفي همه بازيکناني که در پست هافبک و پشت مهاجم به کار گرفته شده بودند چپ پا بودند!
تعويض هاي ديرهنگام بلاي جان تراکتور!
بعد از گذشت دقايقي کوتاه از نيمه دوم، تعويض مسعود شجاعي و ساسان انصاري به شدت احساس ميشد ولي در اثر سهل انگاري دنيزلي، بر روي خطاي ايماني و ضربه ايستگاهي به دست آمده، استقلال يه گل دوم رسيد.
دنيزلي زماني تعويض ميکرد که هر کس از نتيجه مسابقه آگاه نبود فکر ميکرد تراکتور از حريف جلوست خصوصا تعويض آخر که انگار براي وقت تلف کردن تعويض ميکند!
سخن آخر
به هر حال اين بازي تجربه بسيارخوبي بود هر چند با از دست رفتن صدر جدول همراه بود ولي هواداران اميدوارند هر چه زودتر تيم به هماهنگي رسيده تا مانند فصل هاي قبل قهرماني از دست مان نرود.
نگارنده : مهدي دهقاني
کارشناس ارشد تربيت بدني گرايش روانشناسي ورزشي و مربي فوتبال