احرار: يک روانپزشک با اشاره به علل مختلف ايجاد افسردگي، افت عملکرد فرد در حوزه شغلي و روابط با افراد، گفـت: گوشهگيري، از جمع فاصله گرفتن، کاهش انگيزه، ديد منفي به آينده و طلب مرگ کردن، از جمله نشانههاي بروز افسردگي است.
به گزارش احرار به نقل از فارس، سوده تاجيک اسماعيلي روانپزشک ، درباره «افسردگي و دلايل به وجود آمدن آن»، اظهار داشت: افسردگي جزو شايعترين بيماريها در جوامع مختلف بوده و دلايل مختلفي در ايجاد آن دخيل است.
وي ادامه داد: خيلي اوقات ميتواند تغييرات هورموني عامل ايجاد افسردگي باشد که اين ناشي از ترشحات مغزي است يا اينکه برخي داروها نيز موجب افسردگي ميشوند؛ ضمن اينکه بيماريهاي جسمي مزمن ميتواند به صورت ثانويه افسردگي ايجاد کند.
اين روانپزشک با بيان اينکه مسائل ژنتيکي از عوامل ايجاد کننده افسردگي است، يادآور شد: در چنين شرايطي فرد ميتواند تغييراتي در بدن داشته باشد که افسردگي را تجربه کند؛ ضمن اينکه عوامل محيطي ميتواند باعث ايجاد افسردگي شود که بسياري از مسائل خانوادگي، سوگواريها و داغهايي که فرد ميبيند، ميتواند افسردگي را ايجاد کند.
اسماعيلي اضافه کرد:مهم اين است که اين عوامل شناسايي شود؛ البته شناسايي افسردگي سخت است و معمولا افراد اين نشانهها را به ساير موارد مربوط ميکنند و آن را ناديده ميگيرند.
وي با اشاره به نشانههاي مهم در تشخيص افسردگي به عنوان يک اختلال رواني، گفت: مهمترين موضوع اين است که فرد احساس کند خُلق افسرده دارد و اندوهگين است؛ البته بايد گفت فرد بايد اغلب اوقات چنين حسي را تجربه کند و اين حس مداومت داشته باشد تا بگوييم اين فرد نشانهاي از افسردگي دارد.
اين روان پزشک متذکر شد: در کنار اين نشانههاي مهم، عوامل ديگري وجود دارد؛ مثل اينکه فرد احساس گوشهگيري ميکند، از جمع فاصله گرفته و بيشتر تنهايي را ترجيح ميدهد، انگيزههايش کاهش يافته، حس درماندگي داشته و به آينده ديد منفي دارد و مهمتر از همه اين نشانهها اين است که فرد ممکن است افکار مزاحمي داشته باشد؛ از جمله اين افکار فکر آسيب زدن به خود و طلب مرگ کردن است که بسيار نشانه مهمي است.
اسماعيلي يادآور شد: در چنين حالتي بيمار افکار مزاحمي مانند آرزوي مرگ دارد؛ مثلا ميگويد اين چه زندگي است که من دارم و نميخواهم زنده باشم که اين موارد همه نشانه ايجاد بيماري افسردگي است.
وي با اشاره به عوامل جسمي در ايجاد بيماري افسردگي، خاطرنشان کرد: تغيير اشتها به شکل افزايش يا کاهش آن، تغييرات در خواب يعني اينکه فرد ممکن است به پرخوابي روي آورده و برخي نيز بيخواب شوند؛ بدترين اوقات روز براي چنين افرادي صبحهاست؛ زماني که فرد از خواب بيدار ميشود به سختي براي انجام کارهايش از بستر بلند ميشود و حسي نااميدانه و غمگين دارد.
اين روان پزشک ادامه داد: هر چه فرد به سمت شب ميرود حس بهتري دارد و احساس اينکه حس غمگيني دارد، کمتر ميشود. ممکن است فرد کاهش تمرکز داشته باشد؛ البته خيلي اوقات اگر عوامل ديگري در کنار افسردگي باشد اين کاهش تمرکز محسوب ميشود نه ضعيف بودن حافظه، اما به دليل اينکه فرد افسرده نميتواند روي اهدافش تمرکز کند اين عدم تمرکز ظاهرا به شکل فراموشي بروز ميکند.
اسماعيلي با اشاره به نشانههاي جسمي فرد افسرده، ابراز داشت: دردهاي مزمن در سراسر بدن فرد احساس ميشود و در اين حالت فرد به اشتباه براي درمان به پزشکان مختلفي رجوع کرده و از درد شکايت ميکند اما اين علت شناسايي نميشود و دليل خاصي ندارد بلکه ميتواند نشانهاي از خلق افسرده باشد؛ يعني برداشت و ادراک فرد از درد بيش از اندازه است و اين حس را تجربه ميکند.
وي تصريح کرد: ممکن است افسردگي در بسياري اوقات همراه با افکار توهمزا و هذيان باشد؛ يعني ممکن است فرد افسرده باورهايي پيدا کند که نادرست است وهر چه بر اساس منطق و شواهد پيش ميرود، نميپذيرد که اين باورهايش با شواهد همخواني ندارند؛ مثلا فرد حس ميکند اطرافيانش قصد آسيب به او را دارند و فکر ميکند تحت تعقيب است و همه عليه او هستند؛ يا اينکه فرد توهم را تجربه ميکند؛ مانند شنيدن صدا و تصاويري که کسي متوجه آن نميشود.
اين روانپزشک افزود: مهمترين نکته اين است که افسردگي شناسايي شود؛ در حالي که بسياري آن را ناديده ميگيرند و آن را به چيزهاي ديگر مرتبط ميکنند؛ در نتيجه اين بيتوجهي باعث پيشروي بيماري ميشود و ابعاد زندگي فرد را مختل ميکند.
اسماعيلي با بيان اينکه مهمترين موضوعي که در اختلال افسردگي حائز اهميت است، کاهش و افت عملکرد فرد است، بيان داشت: در اين حالت فرد ميگويد علاوه بر تجربه نشانههاي ذکر شده در خصوص افسردگي، در حوزه شغلي و روابط با افراد نيز دچار افت شدهام؛ در نتيجه بعد از شناسايي اين نشانهها بايد جنبههاي مختلف افسردگي فرد تشخيص داده شود و بر اساس آن درمانها آغاز شود؛ ضمن اينکه درمانها به صورت ترکيبي دارويي و روان درماني است.